سلام بر خاتم مهربانى و عشق
سلام براو که گام هاى مهتابى اش شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند
رحلت جانکاه پیامبر مهربانی و رحمت تسلیت باد
دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است
تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟
رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد
رحلت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع)
و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) تسلیت باد
مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب
فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب
مکن اى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
سیماى جهان، غرقه خون دل «یاسر»
در سوگ رسول اللّه اعظم شده امشب
شده دریاى دیده در عزایش موج زن امشب
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه زنو ماه محرّم شده امشب
هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
آهنگ سرشکم، که رسد بر لب مژگان
با این دل سودا زده همدم شده امشب
رحلت پیامبر اکرم (ص) تسلیت باد
روز عزاى رحمه للعالمین است
غاز غربت امیرالمومنین است
در مرگ پیغمبر بودن خون قلب الش
بانگ اذان دیگر نیاید از بلاش
روح هستی در میان بستر است
لحظه های اخر پیغمبر است
۲۸ صفر رحلت پیغام دار آخرین خاتم نبوت را نگین
حضرت رسول واپسین ، عینیت قرآن کریم ، حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله
بر مسلمانان جهان تسلیت باد
سالروز رحلت پیامبر مهربانی و رحمت
حضرت محمد مصطفی (ص) تسلیت باد
سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر
شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم
فقدان رسولان
پشت اهالی ایمان را می شکند و عشق را داغدار می کند
رحلت رسول اعظم اسلام تسلیت باد
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چسان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
رحلت پیامبر و شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
اى دل خون شده ایّام عزاى حسن ست
کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک
گز غمش چاک ملک را به فلک پیرهن ست
هر که بشنیده صداى مجتبى
تا ابد شد مبتلاى مجتبى
سال ها بهر حسین باید گریست
تا کنى درک عزاى مجتبى
شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد
ای کریم آل طه !
باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت
امام حسن مجتبى علیه السلام ، را تسلیت مى گوییم
اى کریم اهل بیت علیهم السلام
قلب اندوهگینمان در عزاىت ، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد
تا طعم بخشندگى تو را دریابیم
غم ِ غم می خورم و غم شده مهماندارم
غیر غم کس نبود تا که شود غمخوارم
پاره پاره جگر از میخ در و مسمارم
تیر باران شده از کینه تن و تابوتم
شهادت کریم اهل بیت تسلیت باد
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیدهای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
هر مرد راست محرم دل همسرش، ولى
غربت ببین که همسر او گشته قاتلش
از زهر، پاره پاره و از صبر، ریزریز
قرآن برگ شهادت بود دلش
مهرت به کائنات برابر نمی شود
داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود
از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود
ظلمی که بر تو رفت ز بیداد اهل ظلم
بر صفحه خیال مصور نمی شود
تنها جنازه تو شد آماج تیر کین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود
من امام مجتبى ریحانه پیغمبرم
از چراغ انجمن در انجمن تنها ترم
من غریب خانه ام در وطن بیگانه ام
از غم بی یاریم خون بر دل یاران شده
جسم از گل بهترم باتیری گلباران شده
تا قیامت صبر من شد عیان ازقبر من
آرزوی زینبه با هزار غم و محن
که تو روز تشییع بشه بدن امام حسن
ای خدا تو مدینه غصه بی اندازه شد
بین اشک و آه بدن تشییع جنازه شد
ای امام سجده کننده بر تربت کربلا
عروجت بر جاده های گل آذین بسته آسمان
و رها شدنت از بی مهری های اهل زمین بر قلب های ما تسلیت باد
امروز روز پر کشیدنِ مردی است که در سالیان دراز
غم عظیم عاشورا را لابه لای بغض های مناجات به آسمان هدیه کرده است
صحیفه سبز تو، نجوای انوار تابناکی است که تا بی نهایت
شربت آرام بخش روح عطشناک آدمی است
دعاهایت را در این فصل سرد، بدرقه جوانی ام کن
امشب اشک های داغ ِ روی گونه هایم
در کنار تپش های ملتهب قلبم، نظاره گر پر کشیدن سجده دارترین عنصر هستی است
ای امام زمزمه های عاشقانه شب، سفرت پرباران!
ای امام عابدان شب زنده دار، غم فراق علقمه و عاشورا
چگونه بر پیکر تب دارت نهیب می زد
آن زمان که در ابتدای اسارتت، زخم های گلگون قدم هایت را به شمارش نشستی؟
در کوچه پس کوچه های جوانی ام
نجوای دعای توست که می جوشد و میل رویش را در تمام وجودم ایجاد می کند
برای سبز شدن و جوانه زدن، لابه لای صحیفه ات آشیانه می کنم
شهادت بزرگ مرد مناجات
سید سجده کننده آل طه، امام عابدان و عارفان
بر همه جوانان جوینده راه سبز وصال تسلیت باد!
تسلیت باد سالروز شهادت
امامِ لحظه های مناجات سبز صحیفه عشق و عرفان
غم فراق امام کاروان اسرای کربلا
نگین آرامش قلب اهل حرم
بر همگان به ویژه جوانان دلداده کوی دوست تسلیت باد
عباس یعنی ذکر طوفانی مهدی
عباس آوای غزل خوانی مهدی
درک محرم کرده ای دانی چه گویم
عباس یعنی اوج مهمانی مهدی
کربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد
دانی از چه رو گاه گاه آید زلزله
چون زمین هم می کند با نام زینب هلهله
دانی از چه رو گاه گاه توفان میشود
صحنه جنگیدن عباس اکران می شود
ایمان و وفا سایه ی بالای تو بود
ایثار علی (ع) نقش به سیمای تو بود
گر لب نزدی به اب دریا عباس(ع)
دریای ادب میان لب های تو بود
عباس لوای هفت افراشته است
وین راز به خون خویش بنگاشته است
او پرچم انقلاب عاشورا را
با دست بریده اش بپا داشته است
با خدا عباس وقتی دست داد
هر دو دست خویش را از دست داد
آهای عطر گل یاس آهای خدای احساس
تموم زندگیم فدای یک نگاه عباس
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخون ای دل که صبرم رفته از دست
بخون ای دل محرم اومد از راه
بخون اجر تو با عباس بی دست
دامن علقمه و باغ گل یاس یکی است
قمر هاشمیان بین همه ناس یکی است
سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب
نام زیبای اباصالح و عباس یکی است
دریا تمام سوز لبش را به آب داد
صحرا به تشنگان قدح آفتاب داد
مردی سوار اسب بهب دیا سلام کرد
باران نیزه بود که او ار جواب داد
همچو باران که شبی شعله به دریا زده است
لشکر دشمن از اندام جا زده است
از عدو ظلم و شرارت دیده
چون پدر رنج اسارت دیده
خار در پا و رَسَن در بازو
رفته اى با اُسرا در هر سو
قدر این گوهر یکدانه ندانست فلک
که غریبانه به زیر لحدش مدفون کرد
مى رود اشگ غم از چشم ملایک
شعر جانسوز تو چون چشم ملک جیحون کرد
فلک امان ز تو و ظلم بی نهایت تو
ز بدو خلقت عالم همیشه عادت تو
به پیروان فرامین قادر متعال
همیشه بغض و حسد کینه و عداوت تو
پنچمین حجت حق حضرت باقر که خدا
بهر او خلقت این دایره گردون کرد
گشت مسموم جفا از اثر زهر ولید
شیعیان را به جهان غمزده و محزون کرد
آسمان اشک غم از دیده ما بیرون کرد
دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون کرد
هر دلى رسته ز غم بود، به غم کرد دچار
هر سرى لاف زد از عقل و خرد مجنون کرد
فرا رسیدن سال روز شهادت پنجمین قافله سالار شیعیان پارسا
الگوی بینش و پرهیز، حضرت امام محمّد باقر علیه السلام
بر تشنگان معرفت دوست تسلیت باد
برو کسب فضیلت کن چو مردان خدا اى دل
ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر
اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یکتا
بهر هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر
شهید شد ز جفای هشام آن مولا
ز زهر تعبیه در زین که آب شد جانش
غریب اوست که در موسم زیارت حج
مدینه و آن همه زائر که هست مهمانش
بقیع کعبه قدس چهار معصوم است
چهار نور خدا می دمد زدامانش
یکی است حضرت باقر آز آن چهار امام
که داغ او زده آتش به قلب یارانش
شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
فرا رسیدن سال روز شهادت مظلومانه وارث علم و عصمت و ولایت
حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بر تشنگان عدالت و معنویت تسلیت با
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
برآن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع آن تجسم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
سوزد دلم ز داغ غم باقر العلوم
آن کس که کشته ره و عشق و عقیده است
از غربت و مصیبت آن حجت خدا
نخل بلند قامت هستی خمیده است
فرا رسیدن سال روز شهادت پنجمین ستاره فروزان منظومه امامت و ولایت
حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بر رهروان ایمان و معنویت تسلیت باد
از بس که داغ بر دل زهرا نهاده اند
خون جگر ز چشم پیمبر چکیده است
گلچین روزگار که دستش شکسته باد
از باغ اهل بیت گلی تازه چیده است
تسلیت باد شهادت جان گداز بنیان گذار نهضت علمی علوی
و شکافنده علوم الهی حضرت امام محمد باقر علیه السلام
پنجمین حجّت و هفتم معصوم
بابى اَنْتَ که گشتى مسموم
اى فداى حق و قربانى دین
کرده یک عمر نگهبانى دین
بقیع حالا سومین گوهر بی بدیل خود را در آغوش می گیرد.
گوهری که نور سینه اش راه بین زمین و آسمان را کوتاه تر کرده است
شهادت حضرت باقرالعلوم علیه السلام تسلیت باد
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصه مظلومیاش به خاک بقیع
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم
تنت از درد و الم کاسته شد
تا که دین قامتش آراسته شد
اى ز آغاز طفولیت خویش
بوده در رنج و غم و درد، پریش
نزد حق یافته فیض دیدار
جسم تو خفته و روحت بیدار
خود تو مظلومى و قبر تو خراب
دیده دهر ازین غصه پر آب
امروز وارث داغ های کربلا با تنی مسموم
از یادآوری خاطرات تلخ کودکی اش رها خواهد شد
شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد
گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن
سوزند از برای تو هر روز خاص و عام
گاهی به دشت کرب و بلا بوده ای اسیر
گاهی به کوفه بر تو شد ظلم، گه به شام
راحت شدی ز جور و جفای هشام دون
آن دم که گشت عمر تو را از زهر کین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بی چراغ تو گئیم یک سلام
تسلیت باد شهادت مظلومانه
باقر علم اولین و آخرین
صابر روزگار تلخ اموی
حضرت امام محمدباقر علیه السلام
شیعه را دل ز عزایت شده داغ
که بود قبر تو بى شمع و چراغ
ظلمِ این امتِ دور از ادراک
کرده یکسان حَرمت را با خاک
کرده خون خاطرت اى شمع ولا
محنت واقعه کربوبلا
کربلا دیده اى و کوفه و شام
اى شهید از اثر ظلم هشام
شهادت امام محمد باقر علیه السلام
چشمه جوشنده علم و حکمت
بر شیعیان حقیقت جوی او تسلیت باد
گردان پشت میدون مین زمین گیر شد
چند نفر رفتن معبر باز کنن
۱۵ساله بود ، چند قدم که رفت برگشت ، گفتن حتما ترسیده
پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت :
تازه از گردان گرفتم ، حیفه ، بیت الماله و پا برهنه رفت
مکه برای شما ، فکه برای من
بال نمی خواهم
این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند …
شهید آوینی
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو می کرد …
پرسیدم : دنبال چی می گردی ؟
گفت : سربند یا زهرا !
گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟
گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …
کوچه هایمان را به نامشان کردیم
که هرگاه آدرس منزلمان را می دهیم بدانیم
از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می رسیم
زیبایی رمز ماندگاریست و سادگی رمز زیبایی
شهدا چه ساده و زیبا بودند
انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید
ما چه می دانیم دلتنگی غروب جمعه را ؟
مادر پول و طلاهاشو داد و از در ستاد پشتیبانی جنگ خارج شد
مسوول مربوطه فریاد زد : مادر رسیدتون !
مادر خندید و گفت : من برای دادن دوتا پسرم هم رسید نگرفتم …
آب جیره بندی شده بود
آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر می شد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت :
من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند
تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم
به مادر قول داده بود بر می گردد
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
من می خواهم در آینده شهید بشوم
معلم پرید وسط حرف علی و گفت :
ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین
باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !
مثلا پدر خودت چه کاره است ؟
آقا اجازه … شهید …
گفتند شهید گمنامه ، پلاک هم نداشت
اصلا هیچ نشونه ای نداشت
امیدوار بودم روی زیرپیرهنیش اسمش رو نوشته باشه …
نوشته بود : اگر برای خداست ، بگذار گمنام بمانم
ساقی جبهه سبو بر لب هر مست نداد
نوبت ما که رسید میکده را بست نداد
حال خوش بود کنار شهدا آه دریغ
بعد یاران شهید حال خوشی دست نداد
ای شهدا برای ما حمدی بخوانید
که شما زنده اید و ما مرده
سری که هیچ سر آمدن نداشت آمد
بلند بود ولیکن بدن نداشت آمد
بلند شد سر خود را به آسمان بخشید
سری که بر تن خود خویشتن نداشت آمد
هم قد گلوله توپ بود
گفتن : چه جوری اومدی اینجا ؟
گفت : با التماس
گفتن : چه جوری گلوله رو بلند می کنی میاری ؟
گفت : با التماس
به شوخی گفتن میدونی آدم چه جوری شهید میشه ؟
لبخندی زد و گفت : با التماس
وقتی تکه های بدنشو جمع می کردن ، فهمیدم چقدر التماس کرده
از عدو ظلم و شرارت دیده
چون پدر رنج اسارت دیده
خار در پا و رَسَن در بازو
رفته اى با اُسرا در هر سو
قدر این گوهر یکدانه ندانست فلک
که غریبانه به زیر لحدش مدفون کرد
مى رود اشگ غم از چشم ملایک
شعر جانسوز تو چون چشم ملک جیحون کرد
فلک امان ز تو و ظلم بی نهایت تو
ز بدو خلقت عالم همیشه عادت تو
به پیروان فرامین قادر متعال
همیشه بغض و حسد کینه و عداوت تو
پنچمین حجت حق حضرت باقر که خدا
بهر او خلقت این دایره گردون کرد
گشت مسموم جفا از اثر زهر ولید
شیعیان را به جهان غمزده و محزون کرد
آسمان اشک غم از دیده ما بیرون کرد
دل ما را ز غم و غصّه لبالب خون کرد
هر دلى رسته ز غم بود، به غم کرد دچار
هر سرى لاف زد از عقل و خرد مجنون کرد
فرا رسیدن سال روز شهادت پنجمین قافله سالار شیعیان پارسا
الگوی بینش و پرهیز، حضرت امام محمّد باقر علیه السلام
بر تشنگان معرفت دوست تسلیت باد
برو کسب فضیلت کن چو مردان خدا اى دل
ز بحر دانش بى منتهاى حضرت باقر
اگر گردد شفیع ما بنزد خالق یکتا
بهر هر دردى شفا بخشد دعاى حضرت باقر
شهید شد ز جفای هشام آن مولا
ز زهر تعبیه در زین که آب شد جانش
غریب اوست که در موسم زیارت حج
مدینه و آن همه زائر که هست مهمانش
بقیع کعبه قدس چهار معصوم است
چهار نور خدا می دمد زدامانش
یکی است حضرت باقر آز آن چهار امام
که داغ او زده آتش به قلب یارانش
شهادت امام محمد باقر (ع) تسلیت باد
فرا رسیدن سال روز شهادت مظلومانه وارث علم و عصمت و ولایت
حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بر تشنگان عدالت و معنویت تسلیت با
سلام ما به بقیع و بقاع ویرانش
برآن حریم که باشد ملک نگهبانش
سلام ما به بقیع آن تجسم غربت
گواه بر سخنم تربت امامانش
سوزد دلم ز داغ غم باقر العلوم
آن کس که کشته ره و عشق و عقیده است
از غربت و مصیبت آن حجت خدا
نخل بلند قامت هستی خمیده است
فرا رسیدن سال روز شهادت پنجمین ستاره فروزان منظومه امامت و ولایت
حضرت امام محمّد باقر علیه السلام بر رهروان ایمان و معنویت تسلیت باد
از بس که داغ بر دل زهرا نهاده اند
خون جگر ز چشم پیمبر چکیده است
گلچین روزگار که دستش شکسته باد
از باغ اهل بیت گلی تازه چیده است
تسلیت باد شهادت جان گداز بنیان گذار نهضت علمی علوی
و شکافنده علوم الهی حضرت امام محمد باقر علیه السلام
پنجمین حجّت و هفتم معصوم
بابى اَنْتَ که گشتى مسموم
اى فداى حق و قربانى دین
کرده یک عمر نگهبانى دین
بقیع حالا سومین گوهر بی بدیل خود را در آغوش می گیرد.
گوهری که نور سینه اش راه بین زمین و آسمان را کوتاه تر کرده است
شهادت حضرت باقرالعلوم علیه السلام تسلیت باد
به غربت علی و خاندان او سوگند
امام ما ز جهان رفت با دلی مغموم
هماره قصه مظلومیاش به خاک بقیع
بود ز غربت قبرش برای ما معلوم
تنت از درد و الم کاسته شد
تا که دین قامتش آراسته شد
اى ز آغاز طفولیت خویش
بوده در رنج و غم و درد، پریش
نزد حق یافته فیض دیدار
جسم تو خفته و روحت بیدار
خود تو مظلومى و قبر تو خراب
دیده دهر ازین غصه پر آب
امروز وارث داغ های کربلا با تنی مسموم
از یادآوری خاطرات تلخ کودکی اش رها خواهد شد
شهادت امام باقر علیه السلام تسلیت باد
گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن
سوزند از برای تو هر روز خاص و عام
گاهی به دشت کرب و بلا بوده ای اسیر
گاهی به کوفه بر تو شد ظلم، گه به شام
راحت شدی ز جور و جفای هشام دون
آن دم که گشت عمر تو را از زهر کین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بی چراغ تو گئیم یک سلام
تسلیت باد شهادت مظلومانه
باقر علم اولین و آخرین
صابر روزگار تلخ اموی
حضرت امام محمدباقر علیه السلام
شیعه را دل ز عزایت شده داغ
که بود قبر تو بى شمع و چراغ
ظلمِ این امتِ دور از ادراک
کرده یکسان حَرمت را با خاک
کرده خون خاطرت اى شمع ولا
محنت واقعه کربوبلا
کربلا دیده اى و کوفه و شام
اى شهید از اثر ظلم هشام
شهادت امام محمد باقر علیه السلام
چشمه جوشنده علم و حکمت
بر شیعیان حقیقت جوی او تسلیت باد
شهادت جانسوز رئیس مذهب شیعه امام جعفر صادق علیه السلام تسلیت باد
خدایا بحق امام صادق علیه السلام
ایمان عارفانه و عمل صادقانه به همه ما عنایت بفرما
ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت
آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه
عالم از ماتم تو غرق عزا
شهادت جانسوز رئیس مذهب تشیع
ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام صادق
بر عموم مسلمانان جهان تشیع تعزیت و تسلیت باد
دانشگاه شیعه که وجودش همه فخر است
از توست گوهر بار شده حضرت صادق
تا یاد کنم ظلم پر از کینهی منصور
آن جا بصرم تار شده حضرت صادق
صادق که اساس دین ازاو شد معمور
بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا
مسموم شد از ظلم و جفای منصور
امشب شب شهادت صادق آل پیامبر است
شبی که خورشید مدینه دانش چهره فروزان اهل بیت و وارث علوم رسالت
در ظلمت کده دوران منصور به خون دل نشست
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
برای صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که داغ غربت لیلی حدیث مجنون است
امام صادق علیه السلام :
مایه ی زینت ما باشید ، نه مایه عیب ما
با مردم نیکو سخن بگویید و زبان خود را نگاه دارید
و آن را از حرف های بیهوده و سخنان زشت باز دارید
زین ماتمی که چشم ملایک ز خون، ترست
گویا عزای صادق آل پیمبرست
یا رب چه روی داده، کزین سوگ جانگداز
خلقی پریش خاطر و، دلها پر آذرست
شهادت مظلومانه امام صادق (ع) تسلیت باد
مُلک و مَلک به ناله و فغان و اشک و آه
چون داغدار حضرت موسی بن جعفرست
خون می رود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا که قلب عالم امکان مکدرست
مثل همیشه شهر مدینه عزاگرفت
از دود آه حضرت صادق فضا گرفت
هفت آسمان برای غمش گریه می کنند
از غصه اش دل پره درد خدا گرفت
دین از تو پدیدار شده حضرت صادق
شیعه ز تو بیدار شده حضرت صادق
از مکتب تو جن و ملک علم گرفتند
انسان ز تو دیندار شده حضرت صادق
شهادت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
ای فروغت تافته در سینه ها
روشن از تصویر تو آیینه ها
تا تو هستی پیشوای مذهبم
ذکر حق آنی نیفتد از لبم
با آنکه خاک پاک مدینه دیار توست
ویرانه ی بقیع دل ما مزار توست
تا روز محشر سینه ی ما داغدار توست
هر شیعه ی شکسته دلی اشکبار توست
شهادت امام صادق (ع) تسلیت
سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خدائی
ششمین حجت حق نجل رسول دو سرائی
صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جائی
مخزن علم خدا مشعل انوار هدائی
مذهبم را بر مذاهب برتری است
ایده و مشی و مرامم جعفری است
از تو دل دریای نور داور است
چون بِحار مجلسی پر گوهر است
امام صادق علیهالسلام میفرماید
دوستان خدا آنانند که هنگامی که مشاهده کنند
مردم حرامهای خدا را حلال میشمارند
مانند پلنگ زخم خورده غضبناک شوند
استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان
شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته
ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری
اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته
کی دیده در زمانه
یک زاهدی شبانه
در لحظهی عبادت
با زور و تازیانه
با دست بسته او را
دشمن بَرَد ز خانه
استادِ درسِ قرآن، فقه و اصول و ایمان
شیعه به پای درسش نشسته جون گرفته
ز رفتنش جهانی غرق عزا و زاری
اشک چشِ ملائک رو به فزون گرفته
شیعیان رهبر ما را کشتند
صادق آل عبا را کشتند
نور چشم علی و فاطمه را
وارث کرب و بلا را کشتند
هر زمان رنگ جفا را میدید
کوچه و کرب و بلا را میدید
خانهاش چونکه در آتش میسوخت
خیمهی آل عبا را میدید
شهادت امام جعفر صادق بر شما تسلیت باد
ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلام
ای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مدد
ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام
سالروز پرپر شدن دهمین گل باغ امامت و ولایت تسلیت و تعزیت
دل را شراره غم تو پُرشرار کرد
داغ تو قلب خسته دلان داغدار کرد
با کشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار کرد
سلام
ای خسته سلامِ خستگان را بپذیر
بر گنبد زخمی و تنِ مسمومت
سالروز شهادت امام علی النقی (ع) بر همه شیعیان تسلیت باد
در مجلس مظلومیّت مردِ غریب
بنگر که دلم میان غمخانه گم است
این ناله ز ماتمِ امامِ هادی ست
معصوم دوازدهم امامِ دهم است
موی از غم سامراییام گشته سپید
در چهره چروک بیکسی گشته پدید
دانی که چرا به سینه و سر بزنیم؟
چون بوالحسن ثالث ما گشته شهید
ای وای دوباره شام غربت سر زد
چاووش عزا به خانهی دل در زد
در شهرِ جفا، مرد صفا تنها شد
چهارم علی از دیار فانی پر زد
سالروز شهادت امام علی النقی (ع) بر همه شیعیان جهان تسلیت باد
دهمین حجت خدا هادى
دهمین میر و پیشوا هادى
دهمین دادرس به خلق جهان
دهمین شافع جزا هادى
متوکل نمود مسمومت
کشته زهر اشقیا هادى
شهادت دهمین وصی، امام عل النقی(ع) تسلیت باد
امام هادی (ع ) :
حکمت و دانش در دل های فاسد اثر ندارد
خدایا به حق دهمین امام معصوم مظلوم
دل های ما را پاک و مهبط حکمت قرار بده
آمین
یا علی بن جواد یا امام المتقین
ای امام دهمین، ای شهید راه دین
جان به قربان تو و درد و رنج و آه تو
در نهایت خانه ات، گشته قربانگاه تو
تا صف محشر بود در ادامه راه تو
شهادت مظلومانه دهمین امام شیعیان را تسلیت عرض می نماییم
بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است
و برتر از علم، حامل آن و بدتر از بدی، عامل آن است وحشتناک تر از وحشت، آورنده آن است
از سخنان گهربار امام هادی علیه السلام
موی از غم سامرایی ام گشته سپید
در چهره چروک بی کسی گشته پدید
دانی که چرا به سینه و سر بزنیم؟
چون بوالحسن ثالث ما گشته شهید
نه همی جای تو در سامره تنها باشد
که به دل های محبان تو جای تو بود
دیده گریان نشود روز جزا در محشر
هر که گریان به جهان بهر عزای تو بود
امشب که زمین و آسمان می گرید
از بهر غریب سامرا می گرید
جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند
چون مهدی صاحب الزمان می گرید
امام هادی علیه السلام :
اعتبار مردم در دنیا به مال است و در آخرت به عمل
شهادت جانسوز امام هادی علیه السلام
را به تمامی شیعیان آن حضرت تسلیت می گوییم
و آرزو داریم که عزاداری های شما مورد قبول درگاه الهی قرار بگیرد
دیدی زده بالای دری پرچم زهرا
بی اذن مشو وارد بزم غم زهرا
ایام تعلق به گل یاس گرفته
افراشته بنگر همه جا پرچم زهرا
آه را در دل نهان کردی چرا ؟
ماه را در گل نهان کردی چرا ؟
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟
یادگار غربت زهرا کجاست ؟
تا ز نورش دیده را روشن کنم
بر مزارش شعله ها بر تن کنم
زهرا اگر نبود خدا مظهری نداشت
توحید انعکاس نمایان تری نداشت
جز در مقام عالی زهرا فنا شدن
ملک وجود فلسفه دیگری نداشت
گیرم که خانه خانه ی وحی خدا نبود
آتش به بیت ام ابیها روا نبود
آن بانویی که حرمت قرآنی اش سزا ست
در کوچه اش تهاجم اعدا سزا نبود
حالا چه وقت مجلس شورای رهبر است
حیدر مگر خلیفه ی دین خدا نبود
دوای مردمان خسته هیزم
کلید خانههای بسته هیزم
چگونه تسلیت دادند او را
به جای دسته گل با دسته هیزم؟
شهادت گل یاس در کویر نا سپاس در کنار مردمان بی احساس بر عاشقان با احساس تسلیت باد
دانی که چرا سرشک محبوس علی است ؟
یا آه چرا به سینه مانوس علی است ؟
یک مرد نبوده است بگوید نامرد
این زن که تو میزنی ناموس علی است
آب بسوزد دلت
خاک شود خاک عزا بر سرت
باد پریشان شوی
چشم الهی که بباری فقط
پیش نگاه شما مادر خورشید سوخت
التماس دعا
الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا
غروب غربت مادر سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع
به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا
در حریم فاطمیه مرغ دل پر می زند
ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند
السلام علیک یا فاطمة الزهرا
جاهلان خیال بافتند
فرق شیعه را شکافتند
زخم شیعه را نمک زدند
قفل بر در فدک زدند
تاب دیدنت نداشتند
داغ بر دلت گذاشتند
تیر و قلب عاشق آه آه
سیلی و شقایق آه آه
ای بتول پاک السلام
قلب چاک چاک السلام
حاصل جوانی علی
ماه ارغوانی علی
لحظه ای درنگ کن بمان
وقت ناتوانی علی
بی تو سر بلند می کنند
دشمنان جانی علی
بی تو سجده می کند به خاک
روح آسمانی علی
یا علی خرابم از غمت
سوختم کبابم از غمت
زخم کهنه را نمک زدند
همسر تو را کتک زدند
ای تو مهر آب فاطمه
اسوه ی حجاب فاطمه
یاس پرپر علی بمان
سایه ی سر علی بمان
مرو مادر دلم طاقت نداره
دلم بعد از تو خیلی بی قراره
مگه بابام علی شب های بی تو
سرم رو روی زانوهاش بذاره
منم زینب که بی دلدار مانده ست
به قلبم خون به چشمم خار مانده ست
نگاهم خیره می ماند همیشه
به آن خونی که بر دیوار مانده ست
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه بی حاصل است
فاطمه حلال صدها مشکل است
الا طلیعه ی کوثر سفر بس است بیا
غروب غربت مادر سفر بس است بیا
بیا که چشم به راهت نشسته خاک بقیع
به جان فاطمه دیگر سفر بس است بیا
فرزند آن بشکسته پهلو خواهد آمد
با رمز یاالله و یا هو خواهد آمد
والفجر یعنی شیعیان وقتی نمانده
با ذو الجناح و ذوالفقار او خواهد آمد
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبود زهرا (س) اجر نبوتش بود؟
هر سینه که دوستدار زهراست
آشفته و بی قرار زهراست
گنجینه ی هفت آسمان ها
در سینه ی خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همین بس
عالم همه وامدار زهراست
در حریم فاطمیه مرغ دل پر می زند
ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند
سوز دل سیاهم دیگر اثر ندارد
بس که گناه کردم اشکم ثمر ندارد
ای کاش قبل مردن یار از سفر بیاید
او عزم انتقام زهرا مگر ندارد
چرا شب غم ما را سحر نمی آید
چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
عزیز فاطمه یکدم بیا به محفل ما
گر به مجلس مادر پسر نمی آید
یا فاطمه س یاریمان کن
در انتظار روزی که فرزندت بیاید
و انتقام صورت نیلی ات را بگیرد ثابت قدم بمانیم
تو را از جان و دل باشم خریدار
بیا ای یوسف زهرا س به بازار
بیا و انتقام مادر خویش
بگیر از دشمن بد اختر خویش
خدایا دل نازنین زهرای اطهر را بواسطه ی ظهور فرزندش شاد بگردان
عادت به روضه کرده دلم روضه خوان کجاست
صاحب عزای فاطمه آن بی نشان کجاست
قربان اشک روز و شب چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شکســــته ات
بریزم اشک غم از دیده بر رخسار مادر جان
بنالم در عزایت با دل افکار مادر جان
یه یاد آرم از آن ساعت که با پهلوی بشکسته
کشیدی ناله در بین در و دیوار مادر جان
گل من که رنگش نیلی نبود
جواب محبت که سیلی نبود
خدایا به سوز دل مولا علی ( ع )
و به پهلوی شکسته ی زهرای مرضیه ( س )
قَسمت می دهیم که فرج منتقم شان را برسانی
الهی آمین
سرفصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب وکمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش و پذیرش زهراست
گرچه مظلومی مولا سندی معتبر است
این سند ثابت و امضا شده با میخ در است
بانو نمی یابیمت اما کنار تو گریه مرسوم است
مگر می توان پهلوی تو بود و شکسته نبود ؟
نام خود را خصم داغ ننگ زد
دید بار شیشه داری سنگ زد
باد پاییزی اگر برگ خزان را می برد
مهر زهرا هم گناه شیعیان را می برد
تا که پرسیدم ز منطق عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی ومجنون همه افسانه اند
عشق تفسیری ز زهرا ( س ) وعلیست ( ع )
یا علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
آن گل صدبرگ خوشبویت کجاست
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست
علامه اگر هست سلامش نکنید
بر عالمیان رحمت رحمان زهراست
در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
نوری که دهد شاخه طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست
بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
گل یاس تاب فشار در و دیوار ندارد
حضرت زهرا (س) فرمودند :
خدایا مرا فارغ کن که تمام توجه ام به آن باشد که برای آن خلق شده ام
حضرت حیدر به نام فاطمه (س) حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که بستی راه را در کوچه ها بر فاطمه (س)
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
در حریم فاطمیه مرغ دل پر می زند
ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند
السلام علیک یا فاطمة الزهرا (س)
جاهلان خیال بافتند
فرق شیعه را شکافتند
زخم شیعه را نمک زدند
قفل بر در فدک زدند
تاب دیدنت نداشتند
داغ بر دلت گذاشتند
تیر و قلب عاشق آه آه
سیلی و شقایق آه آه
حضرت زهرا (س) :
خداوند امر به معروف را برای اصلاح مردم قرار داد
شهادت زهرای اطهر تسلیت باد
ای بتول پاک السلام
قلب چاک چاک السلام
حاصل جوانی علی
ماه ارغوانی علی
لحظه ای درنگ کن بمان
وقت ناتوانی علی
بی تو سر بلند می کنند
دشمنان جانی علی
بی تو سجده می کند به خاک
روح آسمانی علی
یا علی خرابم از غمت
سوختم کبابم از غمت
زخم کهنه را نمک زدند
همسر تو را کتک زدند
ای تو مهراب فاطمه
اسوه ی حجاب فاطمه
یاس پرپر علی بمان
سایه سر علی بمان
قوت دل علی نرو
از مقابل علی نرو
مرو مادر دلم طاقت نداره
دلم بعد از تو خیلی بی قراره
مگه بابام علی شب های بی تو
سرم رو روی زانوهاش بذاره
منم زینب که بی دلدار مانده ست
به قلبم خون به چشمم خار مانده است
نگاهم خیره م یماند همیشه
به آن خونی که به دیوار مانده است
الا ای چاه یارم را گرفتند
گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند
میان کوچه ها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
ناموس خدا ، دخت نبی ، همسر حیدر
ام الحسین ، شلفعه ی خلق به محشر
این غم نرود از نظر ما که ز کین شد
نیلی رخت از سیلی آن شوم بد اختر
یا رب تو عذابش بنما بیشتر از پیش
آنکس که به پهلوی وی از کینه زدی در