نیشخند و ریشخند

نیشخند و ریشخند

خفن/خنده/سرگرمی/تفریحی/جوک/sms/عکس/مدل/هالیود
نیشخند و ریشخند

نیشخند و ریشخند

خفن/خنده/سرگرمی/تفریحی/جوک/sms/عکس/مدل/هالیود

شعر طنز

شعر طنز خنده دار زن ذلیل

الهی به مردان در خانه ات

به آن زن ذلیلان فرزانه ات

به آنان که با امر روحی فداک

نشینند و سبزی نمایند پاک

به آنان که از بیخ و بن زی ذیند

شب و روز با امر زن می زیند

به آنان که مرعوب مادر زنند

ز اخلاق نیکوش دم می زنند

به آن شیر مردان با پیش بند

که در ظرف شستن به تاب و تبند

به آنان که در بچه داری تکند

یلان عوض کردن پوشکند

به آنان که بی امر و اذن عیال

نیاید در از جیبشان یک ریال

به آنان که با ذوق و شوق تمام

به مادر زن خود بگویند: مام

به آنان که دارند با افتخار

نشان ایزو نه، زی ذی نه هزار

به آنان که دامن رفو می کنند

ز بعد رفویش اتو می کنند

به آنان که در گیر سوزن نخند

گرفتار پخت و پز مطبخند

به آنان قرمه سبزی پزان قدر

به آن مادران به ظاهر پدر

الهی به آه دل زن ذلیل

به آن اشک چشمان کیوان سبیل

به تن های مردان که از لنگه کفش

چو جیغ عیالاتشان شد بنفش

که ما را بر این عهد کن استوار

از این زن ذلیلی مکن برکنار

به زی ذی جماعت نما لطف خاص

نفرما از این یوغ ما را خلاص 

 

 

 

شعر طنز گدا گنج پنهان است

شعر طنز اشعار طنز جدید

به خطّ و خال گدایان مده خزینه ی دل

هزار دوز و کلک در بساط آنان است

زباند پیچی پا تا به گچ گرفتن دست

برای جلب ترحّم ، چه اشکباران است

شعر طنز گدا گنج پنهان است

شعر طنز اشعار طنز جدید

برای او شده این کار خوب و نان آور

گَهی به کوچه ،گَهی پارک گَه خیابان است

چه شغل بهتر از این که بدون سرقفلی

ویا اجاره بها سود آن دوچندان است

شعر طنز گدا گنج پنهان است

شعر طنز اشعار طنز جدید

چه نیک گفت ظریفی :گدایی گرننگ است

ولیک شغل پراز سود وگنج ِپنهان است

برای جلب نظرها سرشک غم بارد

چو شُد به خانه ،به ریش من و تو خندان است

شعر طنز گدا گنج پنهان است

شعر طنز اشعار طنز جدید

کسی که آبروی خویش را معامله کرد

کجا به فکر صفت های پاک انسان است

گدای حرفه ای هرروز چاق و چلّه شود

نحیف آنکه نیازش به لقمه ای نان است

شعر طنز گدا گنج پنهان است

شعر طنز اشعار طنز جدید

کمک به همچو گدایی ستم به محرومین

هموکه سرخی صورت به ضرب دستان است

اگر به گفته ی «جاوید» نیک تر نگری

یقین شود که گدا همچو گنج ِ پنهان است 

 

 

 

شعر طنز مرد زن مرده

مـــــردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند

بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند

خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند

دشت داغ سینـــــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند

چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــــــی شوند

خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــــی ! تر می کنند

روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند

دیده را از خون دل ، دریای احمــــــــر مــــی کنند

در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیــــــر

بر رخ ناهیـــــــد و مینـــــــــا و صنــــــوبر می کنند

بعدٍ چنــــــدی کز وفات جانگــــــــداز ! او گذشـــت

بابت تسلیّت خـــــــود ! فکــــر دیگــــــر مـــی کنند

دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال

جانشیـــــــــن بی بدیل یار و همســـــــر می کنند

کـــــــــج نیندیشید فکــر همســـــــر دیگر نیَند

از برای بچـــه هاشان ، فکر مـــــــادر مـــی کنند 

 

 

 

شعر طنز پیامک لیلی و مجنون

پیامک زد شبی لیلی به مجنون

که هر وقت آمدی از خانه بیرون

بیاور مدرک تحصیلی ات را

گواهی نامه ی پی اچ دی ات را

شعر طنز پیامک لیلی و مجنون

پدر باید ببیند دکترایت

زمانه بد شده جانم فدایت

دعا کن …

دعا کن مدرکت جعلی نباشد

زدانشگاه هاوایی نباشد

شعر طنز پیامک لیلی و مجنون

وگرنه وای بر احوالت ای مرد

که بابایم بگیرد حالت ای مرد

چو مجنون این پیامک خواند وارفت

به سوی دشت و صحرا کله پا رفت

شعر طنز پیامک لیلی و مجنون

اس ام اس زد ز آنجا سوی لیلی

که می خواهم تورا قد تریلی

دلم در دام عشقت بی قرار است

ولیکن مدرکم بی اعتبار است

شعر طنز پیامک لیلی و مجنون

شده از فاکسفورد این دکترا فاکس

مقصر است در این ماجرا فاکس

چه سنگین است بار این جدایی

امان از دست این مدرک گرایی 

 

 

 

شعر طنز پدر و پسر

پــسر گــفــت بــابــا بــرام زن بگیر

دلــم گـشـتــه در بــنــد زلـفـی اسـیر

پــدر گــفـــت فـــرزنـــد دلــبــنـد باب

دوبـاره بــرایم چـه دیـــدی به خـواب

پــســر گـــفـــت دلـــــداده او شــــدم

اسـیـر دو چــشــم و دو ابــرو شــــدم

پـدر گـفتش ایـن عاشـقیّت عزا است

بـرایـم غم و غصه همچون غـذا اسـت

پـسرگـفـت عــزای تـو شـــادی مــن؟

غــم و غــصه ات عــشــقــبـازی مـن؟

پـدر گـفـت مگر مـغـز در کلّه نیست؟

شب و روز از غصه بَهرم یکی اســت

مـن هـمـچـون خـر لنگ در کار خود

بــمـانـدم کــمـر خــم شــد از بار خـود

بـود هـشـت من رهن نُه ای پسر

شــدم از غــم مـُفــلسی خِــنـگ و خــر

تــو دیـگــر مـَنـه قــوز بــالای قــوز

کــمــی هــم بـه بـدبخـتی ام چشــم دوز

بــمـانــدم چــو مــرغــی اسـیر قفس

بــرایـــم نــمــانـــده دگــر یــک نــفــس

پـسر گـفــت تــا حـل شـود مشکلات

شـوم مــن در ایــن جنگ شطرنج مـات

شــود مــوی مـن همچو دندان سپید

زســر هـرچـه عشق است خواهد پـریـد 

 

 

 

 

شعر طنز رفتار یار من

تعجب می کند یارم ز رفتاری که من دارم

تصور می کند دیوانه ام یاری که من دارم

نه او هر کس دگر باشد تعجب می کند طبعاً

ز رفتار عجیب و نابهنجاری که من دارم

شعر طنز رفتار یار من

همه گویند رفتارم عجیب و نابهنجار است

و گاهی مایه شرم است اطواری که من دارم

خودم یکبار رفتار خودم را بررسی کردم

ولی دیدم که معقول است رفتاری که من دارم

شعر طنز رفتار یار من

و دیشب دست آخر گفتمش با صد زبان بازی:

خودت یارا مرض داری و پنداری که من دارم

همیشه فکر می کردی که من از خویش شک دارم

کنون دیدی بی علت نیست اصراری که من دارم؟

شعر طنز رفتار یار من

چه خواهی گفت اگر روزی درآری سر ز افکارم؟

که رفتارم شده مشتق ز افکاری که من دارم

کسی دیگر مرا کی می تواند کنترل کردن؟

نباشد دست کس غیر تو افساری که من دارم

شعر طنز رفتار یار من

برایم آبرو نگذاشتی بی آبرو! شرمی

کنون نقل محافل هاست آماری که من دارم

نه پولم می دهد نه احترامم پاس می دارد

طلبکار است خود گویی بدهکاری که من دارم

تمام سالمندان از پرستار جوان گویند

ولی صد سال سن دارد پرستاری که من دارم

 

 

 

 

شعر خنده دار دانشجو و دانشگاه آزاد

خوشا آنان که دانشجـــــــــــو ندارند

دوتا اینــــــسو دوتا آنــــــسو ندارند

که از شهریه ها غمــــــــــباد گیرند

چو پولـــــــی تا نوک پــــارو ندارند

شعر خنده دار دانشجو و دانشگاه آزاد

هر آن کس را که دیدی هست دلشاد

بدور از نالــــــــــــه و اندوه و فریــاد

بـدان فرزنـد ایشان نیــــست راهـــی

پـدرجـان ، سوی دانشـــــــــگاه آزاد

شعر خنده دار دانشجو و دانشگاه آزاد

غـــــذایش را بجــــــــز کوکو ندیـــدم

به زیر پاش یک زیلـــــــو ندیـــــــدم

درون خانـه اش را هرچه گشــــــتم

به غیـر از پنـــــــــج دانشـجو ندیــدم 

 

 

 

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

یکی از بزرگان اهل تمیز

حکایت کند از زنی تند و تیز

که غرید روزی چنان شیر نر

به داماد خود این چنین زد تشر

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

الهی که پنچر شود چرخ هات

عوارض دوچندان بیاید برات

کُت و کفش و شلوار و حتی کــُلات

بگیرند از بابت مالیات

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

الهی کوپن هات باطل شود

ویا کارت بنزین تو ول شود

خورَد فـُرم چک های تو دم به دم

نیاید به یادت دم و بازدم

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

بمانی درهجران شیر پگاه

زچاله در آیی بیفتی به چاه

الهی ز نفرین من چون کدو

شود کلّه ات عاری از تار مو

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

شده آهو از دست تو خون جگر

الهی که ارُیون بگیری پسر

چنین لعبتی که به تو داده ام

مگر از سر راه آورده ام؟

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

به داد و هوار و به صد اخم وتَخم

گرفتی ز دردانه ام زهر چشم

تو ای مردک تنبل ِ بی بخار

وبا قدّ دیلاق ِ مثل چنار

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

نه در ظرفشویی کمک می دهی

نه پولی برای بزک می دهی

نه شلوارهایش اطو می کنی

نه رخت و لباسش رفو می کنی

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

برایش نه اصلاً طلا می خری

نه او را به کیش و دبی می بری

لذا چون که براو جفا می کنی

وپنهان زمن در خفا می کنی

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

به ناچار در منزلت مستقر

شوم چند هفته و یا بیشتر

که گیرم تو را خوب زیر نظر

شوم از کَم وکیف تو باخبر

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

چو داماد بشنید این گفته را

به مادر زن خویش داد این ندا

از امروز من نوکرش می شوم

اگر هم بخواهی خرش می شوم

شعر طنز داماد و مادر زن Funny poem

به پختن به شستن به رُفتن کمر

ببندم چنان که بیفتم دَمر

چپ و راست اورا کمک می کنم

خودم دخترت را بزک می کنم

دبی چیست اورا پکن می برم

هوایی و یا با ترن می برم 

 

 

 

شعر طنز بخت و شانس Funny poem

بخت من خواب است بیدارش کنید

گر که بیمار است تیمارش کنید

مانده ام این بخت است یا بَختَک است

چون مُدام از بهر من در جُفتک است

شعر طنز بخت و شانس Funny poem

موقعی که بخت را قسمت نمودند بر بشر

رانده گشتم از درش با تیپا و توپ وتشر

مرغ بخت از بام من تا بی نهایت پر کشید

بر در بختم زمانه با ملات آستر کشید

شعر طنز بخت و شانس Funny poem

آب دریاها ز بختم خشک گردد چون کویر

گر که صد تا نان خَرم هر صد عدد باشد خمیر

گر کلنگی آید از سوی سماوات خدا

می خورد بر فرق من ، فرق سرم گردد دوتا

شعر طنز بخت و شانس Funny poem

گر ببارد سیل رحمت از فراز آسمان

قطره ای از آن نبارد بر زمین خُشکمان

گر نظر بر زر کنم مس می شود از بخت من

دُر و گوهر می شود خر مُهره ای در دست من

شعر طنز بخت و شانس Funny poem

چون به باغ اندر شوم گل های آن پژمرده اند

بلبلان برتارک سبز درختان مرده اند

گر بکارم دانه های گندم و جو همچنین

می زند از بخت من خرزهره سر از این زمین

گر زند همسایه ام میخی به دیوار اتاق

می شود آوار برفرق سرم الوار تاق 

 

 

 

شعر طنز ایمیل مجنون به لیلی Funny poem

داد مجنون بهر لیلی یک ایمیل

گفت ای از هجر تو اشکم چو سیل

ای به قربان قد و بالای تو

من فدای قامت رعنای تو

ناز کم کن ای نگار ناز دار

قهر با من نیست انصاف ای نگار

خواسته ای میرزا قلمدونت شوم

واله و شیدا و حیرونت شوم

شعر طنز ایمیل مجنون به لیلی Funny poem

گفته ای نامه ز ایمیل بهتر است

دستخط یار دیدن خوشتر است

لیک دور نامه لیلی جان گذشت

دوره ی ایمیل یا ایکارد گشت

نامه جانم مال عهد بوق بود

راز دار عاشق و معشوق بود

شعر طنز ایمیل مجنون به لیلی Funny poem

ناخن تو چون که گشته مانیکور

خط چشمت چشم ها را کرده کور

نامه بهر تست دیگر املی

ای نگار دلربای سوگلی

گشته چت دیگر به جایش جانشین

دوره ی ایمیل گشت ای نازنین

فیبر نوری گشته دیگر این زمان

جانشین کفتر نامه رسان

شعر طنز ایمیل مجنون به لیلی Funny poem

بهر تو ایمیل خیلی بهتر است

لایق عاشق کشان دلبر است

اسب همت را تو اینک هی بکن

بهر مجنون یک ایمیل ریپلی بکن

جوف آن بفرست اتچ های قشنگ

فایل های جور واجور و رنگ وارنگ

عشق من آنلاین تست ای مهربان

صبح و ظهر و عصر و شب در هر زمان

شعر طنز ایمیل مجنون به لیلی Funny poem

آف مسیجت می فرستم دمبدم

تا که مهر افزون کنی و ناز کم

این ایمیل را کپی پیست در هارد کن

از برای عاشقان فوروارد کن

با خیال راحت ای یار ملوس

چون که دارد این ایمیل آنتی ویروس 

 

 

 

شعر طنز عشق دیجیتالی Funny poem

تِر ِیـنِـر ِ دل ِ تو رو از اینترنت می گیرم

سِـیو نکنی عشق منو بدون که من میمیرم

نیترو نزن وقتی که چند دقیقه با من راه میای

گاد موودِتو کلوز کن و به من بگو چی می خوای

شعر طنز عشق دیجیتالی Funny poem

لـَست و ِرژ ِن ِ نگاه تو عجیب دلم رو برده

انگاری آلوده شدم آنتی ویروسم مرده

فایر والم هر جا بری مواظبت می مونه

پسورد ِ عشوه هات رو از توی نگات می خونه

شعر طنز عشق دیجیتالی Funny poem

هر وقت میگم ریجـِستـِرم بکن می گی نمیشه

چطور کسی بی اَکسپ و اینقدر بی جنبه میشه

اِرور نده نگو رَمـِت خیلی پایینه انگار

دیلیت نکن شرت کاتم و نگو خدا نگهدار

شعر طنز عشق دیجیتالی Funny poem

فولدر ِ نامه هامو تو نریز تو سطل آشغال

دابل کلیک نکن روی ِ دکمه ی ِ آن اینستال

باشه کوییتم کن و هی بهم بگو دیوونه

فکر کن که گیم اوور شدم کار دلم تمومه 

 

 

 

شعر عاشقی خنده دار Funny love poem

حرفای گریه دار نمی پسندین

می خواید یه جک بگم کمی بخندین

خوشا به حال اون که تو محلش

هوای عاشقی زده به کلش

کسی که قلبش اتصالی داره

می دونه عاشقی چه حالی داره

با اینکه سخته باز دلنشینه

طپش طپش وای از طپش همینه

شعر عاشقی خنده دار Funny love poem

عاشق شدن شیدایی داره والا

خاطر خواهی رسوایی داره والا

وقتی طرف تو کوچه پیدا می شد

توی دلت یه باره غوغا می شه

صدای قلبت اونقدر بلنده

که دلبرت می شنوه و می خنده

می خوای بگی فدات بشم الهی

می گی که خیلی مونده تا سه راهی

میخوای بگی عاشقتم عزیزم

می گی که من عاعا،عاعا چی چی زم

شعر عاشقی خنده دار Funny love poem

می خوای بگی بیام به خواستگاریت

می گی هوای خوبی داره ساری

کوزه ی ضربه دیده بی ترک نیست

حال طرف هم از تو بهترک نیست

می خواد بگه بیا به خواستگاریم

میگه که ما پلا ک شصت و چهاریم

اول عشق و عاشقی نگاهه

نگاه مثل آب زیر کاهه

بین شماها عشق و میشه فهمید

از توی نگاها عشقو می شه فهمید

عشق شما آتیش زیر دیگه

نگاه آدم که دروغ نمی گه

نگاه می گه عاشقتم به مولا

به قلب من خوش امدی بفرما 

 

 

 

شعر طنز لیلی امروزی Funny poem

یک شبی لیلی دلش آمد به درد

عاشق بیچاره را احضار کرد

گفت : اول یک طبیبی کن خبر

بعد از ان هم انچه میگویم بخر

داد دستش صورتی با لابلند

نام اشیائی بر ان بنوشته چند

شعر طنز لیلی امروزی Funny poem

گفت : باید سکه های ناب ناب

بهرم اری تا غروب افتاب

یک النگوی طلا یک سینه ریز

طوق مروارید و گردنبند نیز

دستبندم از برلیان می خری

با دو گردنبند و سه انگشتری

ساعت بسیار زیبا از طلا

زود بهر من بخر ای ناقلا

شعر طنز لیلی امروزی Funny poem

دستکش با کیف و کفش وروسری

کن فراهم تانخوردی تو سری

در سر راهت بخر یک کادیلاک

بهر لب رژ بهر ناخون نیز لاک

عطر پاریس از برایم کن ردیف

مانتوی اعلا به رنگ کفش وکیف

خواهی ارباشم همیشه من زنت

تا ابد گردم وبال گردنت

کاخ در لندن بخر از بهر من

با گل و گلدان استخر و چمن

بابت مهریه ده میلیون دلار

زود کن اماده و آن را بیاور 

 

 

 

شعر طنز ریاضی Poetry Humor

از جمع من تا ضرب تو

راهی به جز تفریق نیست . . .

دلخوش به مجذورم نکن

اینجا مگر تقسیم نیست . . .

به رادیکال عشق بیا

تا بشکند توان من . . .

چیزی نچرخد بهتر است

سینوس من آلفای تو . . .

شعر طنز ریاضی Poetry Humor

وای دو اگر عاشق شود

بی پرده ایکس دو می شود . . .

چیزی شبیه معجزه

با جذر ممکن می شود . . .

گر ایکس داری در سوال

جایی برای ترس نیست . . .

در انتهای مسئله

دیگر مجال بحث نیست . . . 

 

 

 

شدم بیدار از خواب و خماری

برایم سفره ای الوان گشودند

به آن هر لحظه چیزی را فزودند

برنج و مرغ و سوپ وآش رشته

سُس و استیک با نان برشته

خلاصه لقمه ای از هرچه دیدم

کمی از این کمی از آن چشیدم

پس از آن ماست را کردم سرازیر

درون معده ام با اندکی سیر

وختم حمله ام با یک دو آروغ

بشد اعلام بعداز خوردن دوغ

سپس یک چای دبش قند پهلو

به من دادند با یک دانه لیمو

خلاصه روزه را آغاز کردم

برای اهل خانه ناز کردم

برای اینکه یابم صبر و طاقت

نمودم صبح تا شب استراحت

دوپرس ِ کلّه پاچه با دو کوکا

کمی یخدر بهشت یک خورده حلوا

به افطاری برایم شد فراهم

زدم تو رگ کمی از زولبیا هم

وسی روزی به این منوال طی شد

نفهمیدم که کی آمد و کی شد

به زحمت صبح خود را شام کردم

به خود سازی ولی اقدام کردم

به شعبان من به وزن شصت بودم

به ماه روزه ده کیلو فزودم

اگرچه رد شدم در این عبادت

به خود سازی ولیکن کردم عادت

خدایا ای خدای مهر و ناهید

بده توش و توانی را به« جاوید»

که گیرد سالیان سال روزه

اگرچه او شود از دم رفوزه 

 

 

 

شعر طنز عشق دروغی Funny love poem

عشق یعنی اینکه تو باور کنی

می توانی یک نفر را خر کنی

کذب را هنگام فعل مخ زنی

آنچنان گویی که خود باور کنی

با دروغی جور شد گر امر خیر

راست را هرگز مبادا شرکنی

عشق همچون طایری توخالی است

راست گر در آن رود پنچر کنی

می شود چون موم در دستت اگر

از خودت حرف قلمبه در کنی

می توانی گر چه هستی بی سواد

شعرهای خوشگلی از برکنی

خیز و جهدی کن چو حافظ تا مگر

وصف جام و باده و ساغر کنی

بعد یک مقدار تمرین، کذب محض

می شود جاری چو لب را تر کنی

می شود او عا شق تعریف هات

اندکی لب را اگر ترتر کنی!

نزد اختر چون که بنشینی مباد

وصف چشم و ابرو ی زیور کنی

پیش زیور نیز چون هستی مباد

نقل رنگ گیسوی آذر کنی

روی هم رفته نباید پیش زن

صحبت از معشوقه ای دیگر کنی

از دروغت خار گل میگردد و

می شود تقدیم یک بهتر کنی

گر پسر هستی بیابی دختری

یا اگر هم دختری، شوهر کنی

اینچنین عشقی است عشق پرفروغ

زندگی روی ستون ها ی دروغ 

 

 

 

شعر طنز منت کشی Poetry Humor

چه حاجتى به قاصد و پست و پیک؟

عیال نازنین، سلام علیک

با خط و نامه هم اگه بتونم

به خدمتت سلام مى رسونم

رفتى و دوریتو بهونه کردم

سلام گرم و عاشقونه کردم

دلت که سرد و خسته بود و غم داشت

سلام گرم و عاشقونه کم داشت

هم آشیون من تو این لونه اى

کفتر جَلد بوم این خونه اى

پرهاتو چیدم که یه وَخ با پرت

پر نکشى پیش پدر مادرت

تو بى خبر رفتى و پر خریدى

تا چشم به هم زدم، یهو پریدى

پرزدى و توخونه کاشتى منو

دلت اومد تنها گذاشتى منو؟

با اینکه تو همین دهات و شهرى

با من دو ماه آزگاره قهرى

نیومد از تو نامه اى، کلامى

نه تو پیام گیرمون، پیامى

بهم ندادى از موارد ذیل

نه آى دى و نه پى ام و نه اى میل

هیچ نمى گى شوهرم الان کجاست؟

تاج سرم، سرورم الان کجاست؟

هیچ نمى گى موهاشو کى مى جوره؟

هیچ نمى گى رخت هاشو کى مى شوره؟

هیچ نمى گى خورد و خوراکش چیه؟

وصله رخت چاک چاکش چیه؟

دورى تو، پاک خل و دیوونم کرد

بیا و پر بزن به خونه برگرد

 

 

 

 

شعر طنز عشق Jokes Love

گفتم غم تو دارم

دادم نشان زبانی

گفتم چرا چنینی؟!

گفتا مگر ندانی؟

پرسیدمش مگر چیست؟

گفتا ز عاشقان نیست!

گفتم ولی تو عشقی!

گفتا بده بمن بیست

خندید و رو نهان کرد

گفتم مده عذابم

گفتا تو خود عذابی!

گفتم بیا بخوابم

گفتا به نیشخندی

بینی مرا بخوابی !

گفتم اسیر عشقم

گفتا پی جوابی؟!

گفتم سزایم این نیست

گفتا جهان چنین است

گفتم تو بی وفایی !

گفتا دل تو بشکست؟

گفتم نمانده قلبی

گفتا مگر جز این بود؟

گفتم تو دل شکستی

گفتا غمت همین بود !

ای داد از این جماعت در عاشقی چه رندند!

این بیوفا از اول قلب مرا ز جا کند !

 

 

 

 

شعر خنده دار و باحال ضد دختر

تو نگات شبیه شیشه

عشق من یه تیکه خورشید

عشق تو دویست و شیشه

من نگام دربدر تو

تو حواست پیش بنزه

کاش از اول می دونستم

توی چشمای تو لنزه

تو مال جردنی و من

بچه یه جای آبادم

آره تو end کلاسی

اما من خیلی بی کلاسم

زن من نمی شی اما

می ری دنبال یه حمال

اما چشم به رات می مونم

همه سالو با آبسال

تو شبای بی ستاره

مثل جنگلای دوری

تو موهات خیلی قشنگه

سرتو با چی می شوری؟

خوب می دونم اگه بازم

مانتوی گلی بپوشی

جلو پات نگه می داره

وانت میوه فروشی !!!

 

 

 

شعر خنده دار برای عید نوروز

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

کاسب پیر دگر باره جوان خواهد شد

منو تو غم زده ازاین همه خرج

لیکن او صاحب یک سود کلان خواهد شد

موسم دل دخوری و گیجی آن اهل حقوق

وقت بشکن زدن پیشه وران خواهد شد

حرف عیدی نزنی پیش خسیس الدوله

که کند سکته ودرخاک نهان خواهد شد

شعر عید . طنز عید . خنده بازار عید . مطالب طنز برای عید نوروز . مطالب جالب برالی عید نوروز . ته خنده برای عید . شعر خنده دار و شعر مسخره