مواظب چشیدن عشق ها باش
بعضی ها طعم کشک میده !
خرت که از پل گذشت مارو فراموش کردی
اما بدون اون طرف پل همسفرت و یارت فقط یه خره
بش تکیه نکنی !
امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی که بفهمی دوست داشتنم را
از من که گذشت اما هرجا که هستی “خسته نباشی” …
ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ؟
ﺗﻮ ﮐﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﮑﺮﺩﯼ !؟
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ
ﻣﻦ ﺑﯽ ﺟﻨﺒﻪ ﺑﻮﺩﻡ ، ﺳﻮﺧﺘﻢ !
بعضیا علاوه بر اینکه آدم نیستن
آدم بشو هم نیستن !
دست هایش با من ، چشم هایش در خیابان و دلش …
این یکی را نمی خواهم بدانم ولی لعنت به دل هرزه ات !
بی معرفت نیستم
ولی مزاحم آدمی که مشغول فراموش کردنه منه نمیشم
حتی اگه روزی هزار بار تو خودم بشکنم !
من و تو ما شدیم ولی نمی دانستم که مایمان آوازی می شود
برای گاوی که در طویله ی دلت مخفی کرده بودی !
اون فک کرد همه مث منن ، رفت سراغ بقیه
منم فک کردم همه مث اونن ، خط کشیدم دور همه !
یه چیزی همیشه یادت باشه
لطف مکرر میشه حق مسلم !
بیش از حد لطف نکن …
انگار با هم غریبه ایم ، خوبی ما دشمنیه
کاش من و تو می فهمیدیم ، اومدنی رفتنیه !
همیشه با من یکرنگ بودی
سیاهم می کردی !
از من خواست حلالش کنم
همان کسی که با بی رحمی محبت هایم را حرام کرده بود !
من مدت هاست از صداقت خبری ندارم
هر کسی دیدش سلام من را هم برساند !
من دلم گرم تو بود
تو سرت گرم دلم
سرد خواهد شد روزهایت بی آغوش من
بر تن کن دروغ هایی را که بافتی
باید قاب بگیرم حرفهایت را
همه “عکس” شدند !
یه خط داشت اما هفت خط بود
به همین سادگی …
دنیا رو می بینی ؟
حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره …
ولی محبت خیانت میاره !
اینی که من دارم می کشم ، درد بی تو بودن نیست …
تاوان با تو بودنه !
مشترکم بودی که در دسترس نبودی !
خاموشت کردم تا ابد …
گاهی به بعضیا باید بگی عزیزم اگه برام بزرگ شده بودی
فقط به خاطر خطای دیدم بود
هدف از آفرینش بعضی ها فقط اینه که
با بودنشون به ما ثابت میکنن که تنهایی چه نعمت بزرگیه !
لاک غلط گیر را برمی دارم و “تو” را از تمام خاطراتم پاک می کنم
“تــــــــــــو” غلط اضافیِ زندگیم بودی …
آنقدر خوب هستم که ببخشمت … اما …
آنقدر احمق نیستم که دوباره به تو اعتماد کنم !
از همه جا بوی مهر میاد
از تو هنوزم بوی بی مهری !
من خیلی “با احساسم”
ولی یادت نره تنفرم یه حسه … !
می بینی ؟
بی تو ایستاده ام روی پاهای خودم و دارم تو را نگاه می کنم
که حتی روی حرف های خودت هم نمی توانستی بایستی
هیسسسسسسسس …
کمی آرامترتنها باش و بی صداتر بشکن
آهسته تر سراغش را بگیر !
ممکن است بیدارشود وجدان نداشته اش !
دل من تنها بود
دل تو اما نه
آفرین بر دل پر مشغله ات
کز سر لطف با دلم بازی کرد
عزیزم
شما روی پاهات نمی تونی وایسی چه برسه به حرفات
دل شما کاروانسرا نیست
نگذارید دیگران وسط دل شما
خستگی رابطه های قبلیشان را در کنند
شاید بهم بگى مغرور یا بی احساس
ولى من عادت ندارم به چیزاى عمومى حس خاصى داشته باشم
وقتی تن کسی رو زخمی کنی
دیگه بعدش نوازش کردنش فقط دردشو بیشتر می کنه
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﻋﻮﺿﯽ ﻫﺴﺘﯽ
ﻭﻟﯽ ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺍﮔﻪ ﻗﻠﺐ ﺁﺩﻣﺎ ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻬﺶ ﭘﺴﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺖ
ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﯾﺎ ۱۲۳۴ ﺑﻮﺩ ﯾﺎ ۴ﺗﺎ صفر !
به آدم ها تکیه نزن
آدم ها هم مثلِ دیوار با زلزله ی نگاه دیگری پشتت را خالی می کنند
اون که از من گذشت ، واسه من درگذشت
پس روحش شاد و یادش فراموش !
نه !
چشمانم شور نبود
اگر که آخر کارمان ندامت شد ، دست هایم بی نمک بود !
ﺑﻪ “ﺑﻌﻀﯿﺎ” ﺑﺎﯾﺪ ﮔﻔﺖ :
ﺗﻮ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﻮﺩﯼ ، ﺍﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺷﻬﺮﺳﺘﺎﻧﯿﺶ !
تک پرم نماندی ، خیالی نیست …
دیگری پرپرت میکند !
کافیست جای زخمت را بلد باشند
آنگاه از اعلاترین نمک برایت مرحم می سازند
همان هایی که از جان برایشان مایه می گذاشتی !
بزرگترین پشیمانی ام ساعت ها جمله ساختن
برای کسانی بود که لیاقت یک کلمه را هم نداشتند !
واسه همه وقت داشتی
به جز منی که واسه هیچکس به جز تو وقت نداشتم …
سکوت می کنم و او فکر میکند بازی را برده
ولی هرگز نمی فهمد با هر کسی رقابت نمی کنم !
آی تویی که عاشقش شدی
استخوان هایت را محکم ببند
همین روزها بهت میگوید دیگر نمی خواهمت
و این محکم کاری اینجا به کارت می آید !
مهلت بده میروم
فقط پایت را بردار تا غرورم را جمع کنم !
خیلی سخته که عشقت رو تو خیابون ببینی بعد اس بدی بگی کجایی ؟
بگه تو رختخوابم ! بعد از کنارش رد بشی بگی مراقب خودت باش
توی خواب راه میری !
من چرک نویس احساسات تو نیستم
دوستت دارم هایت را جای دیگری تمرین کن
چه ساده بودم که گمان می کردم به دورم می گردند
کسانی که دورم می زدند …
آدم ها تنها که نباشند ، می روند
تنها که می شوند ، برمی گردند
وقتی که برگشتند تنها لایق یک جمله اند : هِررررری
هی ( ر ا ه ) آمدم با تو
هی ( ه ا ر ) شدی با من
مشکل اینجاست که ما از هر کرمی
انتظار پروانه شدن داریم !
آدم مرد باشه و از تو آشغال ها نون دربیاره
تا اینکه آشغال باشه و از نامردی نون دربیاره
کاش می دانستی عشق و هوس دو مقوله ی جدا از هم هستند
عشق بهانه ات است ، به هوس هایت برس
من برای با تو بودن از همه چیز گذشتم
تو چی؟
داشته هایت را به رخم میکشی؟
بساط کرده ام و تمام نداشته هایم را
ﺑﻪ ﺣﺮﺍﺝ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ
بی انصاف چانه نزن ﺣﺴﺮﺕ ﻫﺎﯾﻢ
به قیمت عمرم تمام شده!
به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم
نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار برای من
که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند !
دلم از نبودنت پر است
آنقدر که اضافه اش از چشمانم می چکد
تو می خواستی بشی سنگ صبورم
تو شدی سنگ و من هنوز صبورم
دلم نگرفته از اینکه رفته ای …
دلگیرم از همه دوست داشتن هایی که گفتی ولی نداشتی …
اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند
تو در دروغ گفتن رکورد زدی …
من در باور کردن …
بدترین حسرتی که در زندگی می خوریم
از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم ، نیست …
بلکه از این است که…
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته
انجام داده ایم …
نگران نباش ، نفرینت نمیکنم !
همین که دیگر جایت در دعاهایم خالیست ، برایت کافیست !
نه پیشانی من به لب های تو رسید …
نه لیاقت تو به احساس من …
چیزی به هم بدهکار نیستیم
هر دو کم آوردیم !
شیشه نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لک انگشت دروغ !
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد …
کو کجا رفت ؟ که احساس مرا خوب فروخت !
دلگیر نباش !
تقصیر از خودت بود !
دسته کلید علاقه که گم شد
باید عوض میکردی قفل تمام آرزوها را !
مغرور احساسم شدی
گذشتی از رو گریه هام
لعنت به لحظه هایی که
تو همه چی بودی برام
چقدر خوبه بعضی از آدما بدونن که اگر چیزی رو به روشون نمیاری
“از سادگی نیست”
شاید دیگه اونقدر واست مهم نیستن که روشون حساس باشی
وقتی دیر رسیدم و با دیگری دیدمت
فهمیدم که گاهی
هرگز نرسیدن بهتر از دیر رسیدن است
هر دو از ته دل می گوییم
من حرف هایم را
تو دروغ هایت را …
به بعضیا ﺑﺎس ﮔﻔﺖ :
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺧﯿﻠﯿﺎ خوشم ﻧﻤﯿﺎد ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻄﻮﺭ ﻭﯾﮋﻩ ﺍﯼ بدم میاد !
اونقد با دلم بازی کردی که دل و روده م به هم پیچید …
ببین ، حالا حالم ازت بهم میخوره !
روی برگ های خاطرات نوشتم دلتنگم ، پائیز شد
و خاطرات رنگشون زرد شد و از شاخه های دلتنگی روی سنگفرش آرزوها ریختن
تا زیر پای غرور و بی محبتی له بشن !
ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻼﺱ ﺑﺬﺍﺭ ﮐﻪ ﻫﻢ ﮐﻼﺳﺶ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ حتی ﺗﻮ ﮐﻼﺳﺶ ﺭﺍتَم ﻧﻤﯿﺪﻩ …
ما گفتیم ﮐﻮﭼﯿﮑﺘﯿﻢ ﺍما ﻗﺮﺍﺭ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﻮ فکر ﮐﻨﯽ ﮔﻨﺪﻩ ﺍﯼ کوچولو
بیشتر از آنچه سزاوارش باشم بهم صدمه زدی
فقط به این خاطر که بیشتر از آنچه سزاوارش باشی عاشقت بودم …
هرجا سخن از اِعتماد است ، خنده ام می گیرد !
تو را نمیبخشم که وقت بودن نبودی
وقت دیدن ندیدی
وقت عاشقی هرزگی کردی
وقت گریه با دیگران خندیدی
تو را هرگز نمی بخشم که هرگز با من نبودی و من به سادگی همه ام با تو بود
ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﺑﺎ بقیه رو ﻓﻘﻂ ﻛﺴﻰ ﻣﻴﻔﻬﻤﻪ ﻛﻪ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺮﺍﻡ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ !
“شما” گرچه واژه محترمی ست ولی “تو” شدن لیاقت میخواهد !
پشیمان می شوی از رها کردنم همچون کودکی که در شلوغی بازار دست مادرش را …
دوست داشتن تو یک سوء تفاهم بود ولی خب “ببخشید” رو هم برای همین روزا گذاشتن !
مشترک مورد نظر خط را فروخته است ، تو را هم !
گوشى را بگذار و برو …
هیچوقت کسی رو که در حاشیه زندگیش هستی ، در اولویت زندگی قرار نده !
کاش میشد بازی را از آخرش شروع کرد
و بین دو نیمه میزدم به چاک تا حماقت هیچ آغازی را نبینم !
یه زمانی از محبت خارها گل میشدن
الان دیگه از محبت گلها هم هار می شوند …
یادش بخیر اون زمان میگفت نفسمی ، بدون تو نمیتونم …
حالا خودش دستگاه اکسیژن شده واسه بقیه !
خوشحالی اسمت تو دهنا میچرخه ؟
تُفم تو دهنا میچرخه ولی آخرش میندازنش دور … آره اینجوریاس ، جو نگیرتت !
به این که راحت دروغ میگی عادت کردم
ولی دلم میسوزه وقتی برای اثبات دروغت میگی به جون تو دوستت دارم …
کاش میدانستی عوضی میشم که به هم بیایم عشقم !
دم از مردونگی نزن
سنگینـــه سرفت می گیره
نشسته ام
کجا؟
کنار همان چاهی که تو برایم کندی
عمق نامردی ات را اندازه می گیرم
ﯾﻪ ﺳﺮﯾﺎ ﺁﻏﻮﺷﺸﻮﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻐﻞ ﻧﯿﺴﺖ !
ﺗﻮﺍﻟﺖ ﻋﻤﻮﻣﯿﻪ …
سرد بودنـــــم را بگــــذار به حساب
گرم بودنت با دیگران
همه درست شبیه هم هستند
فقط بعضی ها بهتر و باورکردنی تر دروغ می گویند
تنها چیزی که تو زندگیم به صورت تخصصی بهش تسلط دارم
انتخاب آدم های اشتباه برای دوست داشتنه
بعضی آدما مثل لیوان می مونن
زیادتر از ظرفیت که بهشون بها بدی سر ریز می کنن
اول خودشونو به گند میکشن بعد دور و برشون رو !
به کر م های اطرافتان پیله نکنید
توهم پروانه شدن می گیرند
گاهی فکر می کنم
بعضی ها همان بعضی ها بمانند بهتر است
حالم از کلمه ی عزیزم و عشقم بهم می خوره
من رو همون ببین صدا کن
بی ریایی شرف دارد به ریا کاری
لطفا اگر قصد ماندن ندارید
از هر گونه بودن هم خودداری کنید
آنقدر مرا از رفتنت نترسان، قرار نیست همیشه بمانیم
روزی همه رفتنی اند …
ماندن به پای کسی معرفت می خواد نه بهانه
به جهنـم که نیــــستی
مگـر مغـول ها یک قـرن تمـام حمله نکردنـد ..؟
مگر نگـذشت ..؟
نبـودن تـو هـم مـی گـذرد ..!
حس خوب داشتن
حال خوب داشتن
روز خوب داشتن
نعمتیست که رفتنت به من هدیه کرد !
بعضیا مرگ مغزی شدن انگار
هر روز قلبشون رو اهدا می کنن به یکی
امروز باورم شد که تو خسته تر از آن بودی
که بفهمی دوست داشتنم را
از من که گذشت اما هرجا که هستی خسته نباشی …
به بعضیا باید گفت :
ﻛــﺎﺷــﻜـی شعورتم
ﻣـِﺜـﻞ ﻟـﻴـﺴـﺖ ﺩﻭﺳــﺘـﺎﺕ ﻫــﺮ ﺭﻭﺯ ﺑـﻪ ﺗــﻌـﺪﺍﺩﺵ ﺍﺿــﺎﻓـﻪ می شد
احترام گذاشتن به بعضیا
مثه تکون دادن پارچه ی قرمز جلوی گاوه !
جلوی کوه داد بزنی محبت بر می گردد محبت
تو از سنگم کمتر بودی …
سکوت و صبوریم را به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار
دلم به چیز هایی پایبند است که تو یادت نمی آید
هی غریبه قیافت خیلی آشناست …
من و تو جایی همدیگر را ندیده ایم ؟
آهان یادم اومد یه روزهایی خاطره هایی با هم داشتیم
یادمه اون موقع دم از عشق و عاشقی می زدی …
اینقدر مات نگاهم نکن عشقت حسودیش می شه !
راستی قبل رفتن خواستم بدونی
وقتی دیدمت دلم نلرزید …
کودکی هایم را ببخش
من بزرگ نمی شوم
نه اینکه نخواهم بزرگ شوم
که در من بزرگی مفهومی است دست نیافتنی
دوست من کودکی هایم را بر من ببخش
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست
در عفو لذتی است که در انتقام نیست
اگر با گذشت کردن کسی کوچک می شد
خدا تا این اندازه بزرگ نبود!
خیلی وقت است که کــــات گفته ام
ولی تو همچنان برایم بــــازی می کنی
آن روز ها هیچ چیزمان به هم نمی خورد
اما الان حسابی حالم از تو به هم می خورد
این روزها قدم که میزنم
منحرف می شوم به سمت چپ
در قلب من چیزی سنگینی می کند مدام
باید بیرون بیندازمت …
واقعا چه فایده ؟
بالای خط فقر باشی و زیر خط فهم
می دونی چیه رفیق؟
اگه از زندگی کسی می ری بیرون ، سعی کن کامل بری بیرون
حتی پوست تخمه هاتم جمع کنی با خودت ببری
مقصر خود ماییم
عشق را به کسانی ارزانی می کنیم که
از زندگی ، جز آب و علف روزانه نه می فهمند نه می خواهند!
به بعضی ها باید محبت و معرفتتو قطره قطره با قطره چکون بدی
چون جنبه همشو یکجا ندارن … یه دفعه میزنن زیر همه چیز …
اگه مهم بودی زیرت خط می کشیدم
نه دورت … به سلامت …
نمی خواهم بعد از مرگم به احترامم یک دقیقه سکوت کنی
اکنون که زبانت نیش دارد دهانت را ببند …
نه به دیروزهایی که بودی می اندیشم
نه به فرداهایی که شاید بیایی
می خواهم امروزم را زندگی کنم خواستی باش خواستی نباش …
وقتی قراره که من برات نقش زاپاس رو بازی کنم
ازم انتظار نداشته باش که دعایی غیر از پنچر شدنت برات کنم
ﻛﻼﻍ ﭘﺮ
گنجشک ﭘﺮ
ﻭﻟﻲ ﺗﻮ ﻧﭙﺮ
ﺑﻲ ﺯﺣﻤﺖ سریع ﮔﻤﺸﻮ ﻋﺰﻳﺰﻡ
به بعضیام باید گفت:
اگه حس می کنی خیلی بارته بهت گاری ببندم تا راحت تر باشی …
بعضی جمله ها هستن به مرور تبدیل به دروغ میشن
مثله پنیر تازه رسید رو شیشهی بقالی
یا مثله دوست دارم تو
یادت باشه گلم
وقتی که داری گنده تر از دهنت حرف می زنی
حواست به چاک دهنتم باشه …
ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺖ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﻮﻣﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﯼ
ﺣﺎﻻ ﻧﻮﺑﺖ ﭘﺎﻫﺎﺗﻪ
آسه آسه ﮔﻮﺭﺗﻮ ﮔﻢ ﮐﻦ
خیالبافی ای بیش نبود آدم بودنت
خودم را گول می زدم که در حد منی …
ﻗﺎﻧﻌﻢ
ﺍﻭ ﻗﺴﻤﺖ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩ
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻮﺩ
ﻗﺮﺑوﻥ ﺩل خودم ﻛﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ ﻧﻴﺴﺖ …
خاکستر سیگارم را به تو ترجیح دادم
چون که او تنها حنجره ام را به آتش کشید و تو وجودم را
بعضی آدما میخ دارن
گیر می کنی بهشون
نخ کش می شی به زور باید جدات کنن …
خیانت برای خائن کار سختی نیست
یه کار سخت تر انجام بده
مثل وفا دار بودن …
متاسفم که چرا مزه عشق را از دست تو چشیدم
تا همیشه در شک دروغ بودنش بمـــانم…
بعضیا لازمه کنارت نباشن
کنارت که باشن تنهاتری
پس خواهشن نباش …
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى
جا داده بودى آن همه دروغ را
عزیزم !
دیگر حتی نمی خواهم آرزویت باشم
آرزو می کنم او آرزوی تو باشد
آرزوی او دیگری …
گاهی وقتا لازمه از گوشیمون بشنویم
مشترک مورد نظر آدم نمی باشد
قطع کن !
وقتی داشتی می رفتی
گفتی دیگه هیچ کس رو مثه من نمی تونی پیدا کنی
توی دلم گفتم : اتفاقا خوبیش همینه
از فردا بیشتر مراقب باش
تقاص اشک های امشب من سنگین تراز تمام روزهایی است
که عاشقانه گریه کردم
با وجود تو عشق در من تغییر معنا داده است
به لجن می کشی واژه ها را …
فرق سرت می دونی کجاست ؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا
مشکل از خود ماست
واسه کسی که یه قدم واسمون برمی داره
دو کیلومتر می دویم
یه رابطه عاشقانه فقط مخصوص دو نفره
ولی بعضی از احمق ها شمارش هم بلد نیستن …
امان از روزی که
دو زاری مثل تو خودش رو تراول فرض کنه ..
تمام غصه های که برایت خوردم بالا آوردم
طعم بیهودگی می داد …
زمانی آرزوی هر روز دیدنت را داشتم
اما هر روز ندیدنت آرزوی امروز من است …
بعضیا کات مات حالیشون نیست
فقط دوست دارن بازی کنن
از اینکه بعضیا نمیان سمتت ناراحت نشو
ایراد از تو نیست
مگس هیچ وقت سمت گل نمی ره
همیشه میره سمت یه چیزی مث خودش …